دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
حجت الاسلام سید حسن علوی

حوزه/ استاد حوزه با اشاره به این که عُجب و تکبّر آفت دینداری است، گفت: وقتی کسی نظر می‌دهد، و شما به سخن و نظر او اصلاً توجه نمی‌کنید، ولی توقع دارید دیگران نظرات شما را گوش کنند، در این صورت، مبتلا به عُجب هستید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از تهران، حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن علوی، از اساتید حوزه تهران، شب گذشته در جمع مردم روزه‌دار مسجد جامع صفا تهران با بیان این که عجب و تکبّر آفت دینداری است، گفت: البته عجب با تکبّر تفاوت دارد. زیرا در روایات، عجب را به همراه دو رفتار دیگر بیان کرده‌اند. یک؛ انسان کارهای نیک خویش را زیاد ببیند. دو؛ کارهای بد خود را کم ببیند.

وی با اشاره به آفت‌های وسیع عُجب در حبط اعمال، اظهار داشت: برای عُجب، دو سطح و رتبه بیان کرده‌اند. در درجه‌ای، انسان آنقدر اعمال خود را زیاد و بزرگ می‌شمارد که حتّی گناهش را هم حسنه می‌بیند! و توقع دارد مردم به خاطر بدی‌هایش تحسینش کنند! و حالت دیگری از عجب آن است که انسان کار نیک می‌کند ولی متوقع مزد از خداست. البته این پایین‌ترین درجه عجب است.

این کارشناس دینی افزود: خیال نکنید اگر کار خیری کردید، شما بر خدا منت دارید! این‌ها نعمت خداست. امام حسین(علیه‌السلام) در این رابطه می‌فرماید «اعلموا ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملوا النعم فتتحول الی غیرکم؛ بدانید نیازهای مردم به شما از نعمت‌های الهی است. پس از نعمت‌ها خسته نشوید، و الّا این نعمت، به دیگران داده خواهد شد».

وی با بیان این که ناامیدی به وقتِ گرفتاری، علامت عُجب است، اظهار داشت: باید به این نکته‌ی مهم توجه داشت که همانا منبع امید، خداست. از این رو اگر ابزارها را همه‌کاره دیدید، یا خودتان را همه‌کاره پنداشتید، در آن صورت هنگام گرفتاری‌ها مأیوس می‌شوید و غُر می‌زنید و هنگام موفقیت و پیروزی هم مَنَم مَنَم می‌کنید. به همین جهت در روایات، عجب نشانه‌ی حماقت دانسته شده است؛ «العجب عنوان الحماقه».

استاد حوزه علمیه تهران در ادامه به بیان تشخیص و درمان عجب در رفتار انسان پرداخت، و عنوان داشت: وقتی کسی نظر می‌دهد، و شما به سخن و نظر او اصلا توجه نمی‌کنید ولی توقع دارید دیگران نظرات شما را گوش کنند، در این صورت، مبتلا به عُجب هستید. و امام صادق(علیه‌السلام) در این زمینه می‌فرماید «من لا یعرف لأحد الفضل فهو المعجب برأیه؛ کسی که برای هیچ کس فضیلتی قائل نیست، دارای عجب و خودپسندی است».

وی خطاب به جوانان اظهار داشت: ای عزیزان! در اعمال و حالات خود مراقبت کنید. ببینید آیا اگر خوبی شما و دیگری را بگویند برای‌تان یکسان است؟ یا اینکه هنگام تعریف از شما، خوشحال‌ترید؟! از این رو حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام) در وصف مؤمن می‌فرماید «كُلُّ سَعْيٍ أَخْلَصُ عِنْدَهُ مِنْ سَعْيِهِ وَ كُلُّ نَفْسٍ أَصْلَحُ عِنْدَهُ مِنْ نَفْسِه؛ هر تلاشی در نزد او از تلاش خودش خالص‌تر و هر شخصی نزد او از خودش شایسته‌تر است».

حجت الاسلام والمسلمینعلوی با اشاره به این که درمان عُجب، تفکر و تعقل است، تصریح کرد: قبلاً عرض شد که عُجب با تکبّر تفاوت دارد. تکبر یعنی انسان خود را از دیگران برتر ببیند. و عُجب یعنی انسان برای خودش بزرگی قائل باشد. از طرفی در معنای شرک و کفر آمده است؛ شرک یعنی خدا هست، اسباب هم هستند. و کفر یعنی خدایی نیست و فقط اسباب و واسطه‌ها هستند.

وی با بیان این که اخلاص، یعنی انسان توفیقِ ‌عملش را فقط از خدا ببیند، ادامه داد: تکبّر این است که فقط خود را منشاء عمل بدانیم. و عُجب با توجه به معنای آن، مرتبه‌ای از شرک است. یعنی خدا را عامل توفیق می داند، ولی برای خودش هم جایگاه و شأن قائل است!

این استاد حوزه، ریشه‌ی ریا و عُجب را در اعتقاد به تاثیر مستقلّ موجودات در وقایع دانست، و گفت: اگر انسان متوجه شود همه چیزش دست خداست، و هیچ کس غیر خدا کاره‌ای نیست، برای غیر خدا کار نمی‌کند. از این رو امام باقر(علیه‌السلام) می‌فرماید «سُدَّ سَبِيلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَةِ النَّفْس؛ راه خودپسندى را با خودشناسى ببند».

حجت‌الاسلام والمسلمین علوی در پایان با بیان این که عجب فرزند غفلت است، اظهار داشت: اگر انسان فهمید که چه سهم حقیر و کوچکی از این دنیای بسیار بزرگ دارد، خودبینی و خودپسندی‌اش رفع می‌شود. امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) در این زمینه می‌فرماید «مَا لاِبْنِ آدَمَ وَالْفَخْرِ: أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَآخِرُهُ جِيفَةٌ، وَلاَ يَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَلاَ يَدفَعُ حَتْفَهُ؛ پسر آدم را چه با فخر و نازيدن كه اوّل او منى و آخر او مردار بد بو است، نه خود را روزى مى‌دهد و نه مرگ خويش را دفع مى‌نمايد». 313/42

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • مختار IR ۲۲:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۰
    0 0
    سلام . مطالب بسیار جالبی بود . اجرکم عندالله